در بنى اسرائیل ، مردى بود سه سال ، شب و روز دعا مى كرد كه خداوند پسرى به او عنایت فرماید، دعایش مستجاب نشد، او وقتى كه چنین دید در مناجات خو عرض كرد:
یا رب انا منك فلا تسمعنى ، ام قریب انت منى فلا تجیبنى
(آیا من از تو دور هستم كه سخن مرا نمى شنوى ، یا یا تو به من نزدیك هستى و جواب مرا نمى دهى ؟)
شخصى در عالم خواب نزد او آمد و به او گفت : (تو سه سال تمام خدا را با زبان ناسزاگو، و قلب سركش و ناپاك ، و نیت ناخالص و نادرست ، خواندى ، (اگر مى خواهى دعایت به استجابت برسد) از بد زبانى و هرزگى دورى كن ، و قلبت را پاك ساز و نیتت را خالص و صاف گردان ).
او به راز عدم استجابت دعایش ، آگاه شد، زبان و قلب و نیت خود را اصلاح كرد، و سپس دعا كرد و دعایش مستجاب شد و خداوند پسرى به او مرحمت فرمود
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0